موقع اومدن آقاجان
بعد از کلی انتظار بالاخره آقاجان بامداد روز پنجشنبه ساعت دو به مشهد رسیدند والحمدلله بسلامتی برگشتند ما نتونستیم بریم فرودگاه و صبح خیلی زود خودمون رو به خونه آقاجان رسوندیم و از دیدن آقاجان بعد از سی و دو روز خیلی خوشحال شدیم مخصوصا دینا جون که صبح به این زودی وقتی گفتم آقاجان اومدن بیدار شد و اماده شد و وقتی رسیدیم خاله ثریا و فریده از شب قبل اونجا بودند و آقاجان مشغول صبحانه خوردن بودند که بلند شدند و یک دستبند و پیراهن خوشگل به دینا جون دادند بعد که کم کم بقیه هم اومدند به همراه آقاجان رفتیم حرم زیارت آقا امام رضا علیه السلام و دینا جون با دسته گلی که دایی علی زحمت خریدنشو کشیده بودند به استقبال آقاجان اومد و تا لحظه ای که می خواستند گو...
نویسنده :
مامان لیلا
7:05